خلاصه کتاب:
رمان مرد نامرئی من داستانی است عاشقانه با چاشنی هیجان و تلخیهای اجتماعی. قصه زندگی پرهام، مردی سرد و مغرور که دختری به نام تارا وارد زندگیاش میشود و همه چیز تغییر میکند. تارا که با قلبی شکسته و در شرایطی سخت زندگی میکند، درگیر ماجراهایی میشود که بین عشق، تنفر و غرور دستوپنجه نرم میکند. این رمان سرشار از لحظات احساسی، تنشهای خانوادگی و جدال بین احساسات و منطق است.
خلاصه کتاب:
پسری که در آمریکا مشغول خوشگذرانی است، پس از اتمام پولهای پدرش مجبور به بازگشت به ایران میشود. در مقابل، دختری که از کودکی در سختی زندگی کرده و برای خوشبختی خواهرش تلاش کرده است. آشنایی این دو شروع داستانی پرپیچوخم است که زندگی آنها را دگرگون میکند. این رمان روایتی از عشق، اختلاف طبقاتی، مبارزه با مشکلات و رشد شخصیتی دو نفر با دنیای متفاوت است.
خلاصه کتاب:
نواز، دختری قوی و خودساخته، پس از یک عمر تحمل سختیهای زندگی، با برهان آشنا میشود؛ پزشکی که با رفتارها و حمایتش آرامش را به زندگی نواز برمیگرداند. اما زندگی همیشه ساده نیست. نواز میان گذشته و آیندهاش سردرگم میشود و ورود افراد جدید به زندگیاش طوفانی به پا میکند. آیا نواز میتواند آرامش و خوشبختی را بیابد؟
خلاصه کتاب:
رمان دل داستان مردی به نام راستین است که شبها پس از یک روز سخت کاری به خانه بازمیگردد. یک شب، درست زمانی که داشت به خانه میرسید، دختری جلوی ماشینش را میگیرد و از او تقاضای کمک میکند. دختر به راستین میگوید که از ازدواج اجباری که قرار است برای او انجام شود فرار کرده و نیاز به کمک دارد. راستین که ابتدا سردرگم است، پس از شنیدن توضیحات بیشتر از دختر، تصمیم میگیرد به او کمک کند. این آشنایی ساده به سرعت به یک داستان پیچیده و پر از چالشهای عاطفی و اجتماعی تبدیل میشود.
در حالی که راستین درگیر ماجرای دختر و ازدواج اجباری او میشود، خود نیز با مسائل شخصی و درگیریهای ذهنی و عاطفی مواجه میشود که نشان از کشمکشهای درونی او دارد. شخصیتهایی که در این رمان وارد میشوند، هر کدام نقشی مهم و حیاتی در پیشبرد داستان دارند و در نهایت این رمان به یک سفر احساسی و پیچیده تبدیل میشود.
خلاصه کتاب:
نیکو، دختری جوان، در سن کم با پسرخاله دوستش که دندانپزشکی سرشناس است آشنا شده و ازدواج میکند. این ازدواج که به ظاهر خوشبخت به نظر میرسد، در واقع شروع طوفانها و آزمونهای سختی برای نیکو است. تلاشهای او برای جلب رضایت همسرش بینتیجه میماند تا جایی که او شاهد خیانت شوهرش با نزدیکترین دوستش میشود. اما این پایان داستان نیست؛ نیکو تصمیم میگیرد بازنده نباشد و مسیر جدیدی برای خودش بسازد، حتی اگر این مسیر پر از سختی باشد.
خلاصه کتاب:
نگار، دختری 20 ساله، برای تیغ زدن یک مرد پولدار وارد ماشین او میشود؛ اما غافل از آنکه این مرد رئیس باند مافیایی در دبی است و او را به سوگلی خود تبدیل میکند. همهچیز زمانی پیچیدهتر میشود که نگار به فواد، پسر شیخ، دل میبازد و یک رابطه عاشقانه و پنهانی میان آنها آغاز میشود. اما اوج داستان زمانی رخ میدهد که شیخ آنها را در لحظهای حساس غافلگیر میکند...
خلاصه کتاب:
رئیس مجموعه مشهور آژند، مردی مرموز و منزوی است که همه چیز درباره او در هالهای از ابهام قرار دارد. او که از یک بیماری روانی رنج میبرد، زندگیاش را از دیگران جدا کرده و در انزوای خودساختهای حکمرانی میکند. هیچکس حق ورود به خلوت او را ندارد؛ تا اینکه یک روز اتفاقی غیرمنتظره همهچیز را تغییر میدهد...
خلاصه کتاب:
رامین، مهندس بااستعداد و متعهد، دلباختهی سوزان، دختر همسایه میشود. او با یک پیشنهاد کاری از شرکتی در استرالیا روبهرو شده و با امید به آیندهای بهتر، تصمیم میگیرد با سوزان ازدواج کند. هرچند با ورود به زندگی مشترک و مهاجرت به دیار غربت، چالشهایی فراتر از تصورشان در مسیر زندگی ظاهر میشود و...
خلاصه کتاب:
💚 خلاصه رمان ترنم مهر در فصل آبی و مه
عسل، دختری که برای ازدواج با نامزد انتخابی خانوادهاش عازم لندن است، در هواپیما با جوانی به نام دهناد آشنا میشود. دهناد او را از ازدواج با مردی که قبلاً ندیده است منع میکند. وقتی عسل به لندن میرسد و مرد مسن و آبلهرویی را میبیند که طبق توصیفات خانوادهاش لباس پوشیده است، با این تصور که او همسر آیندهاش است، از او فرار میکند و به پانسیون خواهر دهناد پناه میبرد. در آنجا، عسل با ابهامات زیادی روبهرو میشود و متوجه میشود که در حال حاضر به دهناد علاقهمند شده است.
این داستان با پیچیدگیهای احساسی و روابط میان شخصیتها، چالشهای عاطفی و دراماتیک را به تصویر میکشد.
خلاصه کتاب:
💚 خلاصه رمان طاعون زده
«طاعون زده» داستان دختری است که زندگی آرام و بیدغدغهای دارد و با رویاهای کوچک و بزرگ خود پیش میرود. اما روزی نام طاعون به گوشش میرسد؛ طاعونی که به زندگیاش وارد میشود و آرزوهایش را به نابودی میکشاند. او مجبور میشود آرزوهای شکسته و طاعونزدهاش را خود بسوزاند و از نو بسازد. سالها میگذرد و کسی که روزی جزو مهمترین بخشهای زندگیاش بود، از میان خاکستر آرزوهایش دوباره برمیخیزد. او به دنبال جواب سوالاتش از «طنین» است. طاعون، اینبار نه بر آرزوها، بلکه بر زندگی خود فرد طاعونزده وارد میشود.